برخورداری ایران اسلامی از ظرفیتها، مقدورات و توانمندیهای راهبردی هم در ایجاد بازدارندگی از جنگ و پاسخ به شرارت احتمالی دشمن در جنگی محدود و نقطهای تا گسترده و طولانی و هم در حفظ داراییهای راهبردی کشور کارایی و اثربخشی بالایی دارد. جوان نوشت: همزمانی لفاظیها و تهدیدات مقامات رژیم صهیونیستی و امریکایی علیه جمهوری اسلامی ایران و برخی تحرکات و تقویت یگانهای نظامی مستقر در منطقه یا نزدیک به منطقه و همچنین نشستهای فرماندهان امریکایی با فرماندهان رژیم صهیونیستی و انجام تمرینهای مشترک عملیاتی آنها که با اقدامات روانی سران کاخ سفید برای القای دوگانه مذاکره یا جنگ، همراه شده است، از سوی برخی ناظران و تحلیلگران سیاسی و نظامی به معنای فراهم شدن زمینه جنگ و اقدام نظامی علیه ایران به حساب میآید.
گرچه در نقطه مقابل، اوضاع به هم ریخته داخلی در امریکا و اراضی اشغالی فلسطین، ورود ترامپ به چالشها و تنشهای چندجانبه در چندین جبهه مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی و تقابل با دوستان، شرکا و متحدان قبلی که آنان را به رقبای جدید تبدیل و مستعد منازعه نیز ساخته و همچنین ناکام ماندن امریکا و رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت کشور یمن، نیز حاکی از وجود ابهام نسبت به آمادگی آنان در ورود به جنگی گسترده علیه جمهوری اسلامی است که پیامدهایی، چون عدم کنترل ابعاد و محدوده جنگ احتمالی و آثار چندجانبه آن به ویژه بر قیمت انرژی و به خطر افتادن سرنوشت بسیاری از پایگاههای راهبردی امریکا در منطقه غرب آسیا و فراتر از آن، احتمال ورود امریکا به جنگ علیه ایران را با سؤالات و تردیدهای جدی مواجه میسازد. بهویژه اینکه در چنین شرایطی که اقدام جنگی امریکا علیه ایران میتواند زمینهساز جنگ جهانی سوم شود، امکان تشکیل ائتلاف توسط امریکا با کشورهای غربی هم، در سایه رقابتهای اقتصادی و جنگ تعرفهها قرار گرفته و به شدت سخت شده است و تشکیل ائتلاف و ورود به جنگ به صورت دستهجمعی یکی از الزامات راهبردی و دائمی جنگ برای کشورهای غربی به حساب میآید.
از این رو شاید اصلیترین عامل شکلگیری حمله احتمالی علیه ایران، اصرار رژیم صهیونیستی باشد که با تصور جبران یا رفع بحران موجودیتی که پس از حمله حماس به اراضی اشغالی در اکتبر سال ۲۰۲۳ دامنگیر رژیم شده، چنین اقدامی را دنبال نماید. با توجه به همین احساس تهدید موجودیت از یکسو و تصور غلط ناشی از قرار داشتن ایران در موقعیت آسیب ضربهپذیری از سوی دیگر است که رژیم صهیونی را به توهم انتقامجویی علیه ایران و قدرتنمایی برای ترمیم بازدارندگی خود در برابر مقاومت اسلامی انداخته است.
در همین حال روی کار آمدن ترامپ و نیاز او به توافقی با ایران برای مانور قدرت، و سابقه حمایت همه جانبهاش از رژیم صهیونیستی، این طمع را در سران رژیم برای کشاندن امریکا به جنگ علیه ایران تقویت کرده است.
در مواجهه با چنین شرایطی، ایران اسلامی با وجود اینکه به دنبال اجتناب از جنگ و درگیری است ولی چارهای جز آمادگی برای پاسخ به شرارت احتمالی نداشته و گرچه احتمال ورود امریکا به جنگ خیلی هم متصور نیست، اما با نگاه به رفتار غیرقابل پیشبینی ترامپ و همچنین رفتار هیستریک و عصبی رژیم صهیونیستی، خود را برای هرگونه درگیری احتمالی آماده نماید.
برخورداری ایران اسلامی از ظرفیتها، مقدورات و توانمندیهای راهبردی هم در ایجاد بازدارندگی از جنگ و پاسخ به شرارت احتمالی دشمن در جنگی محدود و نقطهای تا گسترده و طولانی و هم در حفظ داراییهای راهبردی کشور کارایی و اثربخشی بالایی دارد.
این مجموعه ظرفیتها وتوانمندیها که حاصل تجربه هشت سال دفاع مقدس، رصد تغییرات و تحولات در تهدیدهای دشمن و برخی وقایع و رخدادهای پندآموز مثل حمله امریکا به افغانستان و عراق، تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه لبنان، سوریه و یمن است، در ابعاد سختافزارانه و نرمافزارانه شرایط قابل قبولی را برای پدافند و آفند در برابر شرارتهای دشمنان فراهم آورده که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱- نیروی انسانی کارآزموده، جهادی و شهادتطلب و شجاع که علاوه بر آموزشهای متداول در نیروهای مسلح، تجربه هشت سال دفاع مقدس، مقابله با تروریستهای تکفیری و شناخت ضدانقلاب و برانداز داخلی را نیز در کارنامه درخشان خویش دارد و دارای عقبه مردمی و داخلی به عمق بسیج مردمی و حتی شهروندان غیرتمند عادی است که در طول تاریخ در برابر دشمن متجاوز بیرونی سدی آهنین و محکم را تشکیل داده و از کیان ملی خود دفاع کردهاند.
۲- توان طراحی عملیات و فرماندهی مستقل، بومی و ابتکاری متکی بر تجربه و تمرین میدانی و اعتماد به نفس متکی بر باورهای دینی، انقلابی و میهنی که در شیوه و روش نیز میتواند به شکل ترکیبی عمل کرده و در شرایط جنگ نامتقارن دشمن را با شرایط ابهام و گیجی راهبردی مواجه و خالق معادلات و موازنههای جدید و شناخته نشده باشد.
۳- برخورداری از طیفی از سلاحها و جنگافزارهای راهبردی، بهویژه ذخایر سنگین و بالای موشک و پهپاد و آن هم در شهرهای موشکی زیرزمینی، پراکنده و طیفی از شناورهای آشکار و پنهان جنگی و سامانههای انبوه و متنوع پدافند ضدهوایی که در پیوند با اراده به کارگیری آن به صورت مستقل، امکان پاسخ به هر نوع تجاوز و شرارت را در هر شرایطی و موقعیت به نیروهای مسلح میدهد.
۴- برخورداری از عمق منطقهای و داخلی با حمایت اضلاع مقاومت اسلامی در منطقه از ایران و حضور نیروهای بسیج مردمی در طول و عرض جغرافیایی کشور که هم فضای منطقه را میتواند برای دشمنان ناامن سازد و هم در داخل با هرگونه شرارت و ناامنی داخلی مقابله کند.
۵- قرار داشتن ولیفقیه در جایگاه فرماندهی کل قوا که نه تنها مشروعیتبخش هرگونه اقدام و عمل نظامی است، اجرای فرامین نظامی او با اشتیاق درونی نیروهای جهادی درهم آمیخته و تابآوری و استقامت را با سرعت و چابکی برای پیشبرد فرامین به شوق ادای تکلیف و کسب پاداش رقم زده و زمینه نبردهای عاشورایی و حماسی را فراهم میآورد.
وجود این ظرفیتها نه تنها امکان دفاع و پاسخ به شرارت در مرزها، بلکه کشاندن جنگ به فراتر از مرزها و ایجاد هزینههای سنگین برای دشمن و هر کشوری که به او کمک کرده یا فضا داده باشد، فراهم کرده و احتمال تبدیل جنگ محدود و نقطهای در نظر دشمن را به جنگی گسترده و پرشدت و خارج از قدرت و کنترل متصور میسازد. به عبارتی با برخورداری ایران اسلامی از این ظرفیتها و توانمندیها، شاید دشمن بتواند جنگی را با تصور دستیابی به هدف یا اهدافی مشخص شروع کند، اما مسلماً پایان دادن به آن و کنترل پیامدها و ابعاد خسارتبار آن برای خود، منطقه و حتی جهان ناتوان خواهد بود و در این صورت علاوه بر اینکه پاسخ شرارت خود را از ایران خواهد گرفت باید پاسخگوی سطوح دیگری از کشورها و قدرتهایی که متضرر این جنگ احتمالی خواهند بود نیز باشد.
«محمد جواد ظریف»، وزیر خارجه پیشین امروز ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ در پاسخ به شایعات متفاوت مطرح شده درباره حضور او در روندهای جاری در حوزه سیاست خارجی کشور گفت: این شایعات بیشتر به شوخی سیزده شبیه است که از قبل شروع شده و هنوز ادامه دارد.
ظریف در ادامه تاکید کرد که بنده حتی نامه ترامپ و پاسخ به او را ندیده و از محتوای آن خبری جز آنچه در رسانهها آمده ندارم.
در دو هفته اخیر، گمانه زنی هایی در فضای مجازی و برخی رسانه ها پیرامون نقش وزیر خارجه پیشین در بحث ها و روندهای جاری پیرامون مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده مطرح شده بود که ظریف تمامی آنها را نادرست نادانسته و تکذیب کرده است.
در هفتههای اخیر، بسیاری از همان صداهای نئومحافظهکاری که آمریکا را به جنگ عراق کشاندند، اکنون خواهان حمله به ایران هستند. گروههایی مانند «بنیاد دفاع از دموکراسیها» و «مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» بار دیگر خواستار تقابل شدهاند و ادعا میکنند شاید دیگر هرگز زمانی بهتر از اکنون برای اقدام وجود نداشته باشد. اما این یک توهم خطرناک است که میتواند آنچه که خود دونالد ترامپ میگوید به دنبالش است را از مسیر خارج کند: یک توافق، نه یک جنگ فاجعهبار دیگر در خاورمیانه.
تنها خطر جنگ با ایران آغاز یک درگیری بیپایان دیگر نیست، بلکه میتواند کل برنامههای داخلی و بینالمللی ترامپ را نابود کند.
یک درگیری بزرگ، منابع و تمرکز آمریکا را تحلیل میبرد و آن را از اولویتهای داخلی منحرف میکند و در نتیجه، قدرت چانهزنی واشنگتن را در تمامی جبههها تضعیف خواهد کرد: چین، روسیه، اروپا و تجارت. اروپا ممکن است از این فرصت استفاده کند تا حمایت از جنگ در اوکراین را ادامه دهد و در برابر تلاش ترامپ برای بازتنظیم روابط فراآتلانتیکی مقاومت نشان دهد. شرکای تجاری مانند مکزیک، کانادا، هند و دیگر کشورها ممکن است با سوءاستفاده از درگیری آمریکا، امتیازات یکجانبه بگیرند. همچنین یک حمله یکجانبه میتواند جامعه جهانی را از هم بپاشد.
روسیه و چین، با وجود نگرانیهای خود درباره برنامه هستهای ایران، این حمله را تجاوزگری آمریکا توصیف خواهند کرد و اعتبار آمریکا را در سازمان ملل و سایر مجامع بینالمللی زیر سؤال خواهند برد.
نتیجه معکوس
اما خطرناکترین پیامد چه خواهد بود؟ چنین حملهای میتواند نتیجهای کاملاً معکوس داشته باشد و ایران را به انجام دقیق همان کاری سوق دهد که ترامپ میگوید قصد جلوگیری از آن را دارد: ساخت بمب اتمی. ایران هماکنون در حال غنیسازی اورانیوم در سطحی نزدیک به درجه تسلیحاتی است. اگر از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود، آخرین رشتههای نظارت بینالمللی نیز از بین خواهند رفت. حمله میتواند عناصر تندروتر در ایران را تقویت کند و برای حرکت سریع بهسوی گریز هستهای مشروعیت سیاسی فراهم کند.
در این صورت، ترامپ ممکن است نه بهعنوان رئیسجمهوری که بحران ایران را حل کرد، بلکه بهعنوان کسی که در دوران او ایران به یک قدرت هستهای تبدیل شد، در تاریخ ثبت شود. این نه میراثی است که او میخواهد و نه چیزی که آمریکا میخواهد.
ترامپ اخیراً گفته: «بهزودی اتفاقی برای ایران خواهد افتاد.» اما او همچنین تأکید کرده: «امیدوارم بتوانیم به یک توافق صلح برسیم. نه از موضع قدرت این را میگویم، نه از موضع ضعف، فقط میگویم که صلح را ترجیح میدهم تا گزینه دیگر.» این سخنان، اظهارات یک جنگطلب نیست. اینها سخنان یک مذاکرهکننده است، کسی که هنوز برای دیپلماسی ارزش قائل است.
امیر دریادار حبیبالله سیاری، معاون هماهنگ کننده ارتش امروز -۱۸ اسفند- در گردهمایی معاونین ستاد و فرماندهان مناطق و پایگاههای نداجا گفت: سواحل مکران گنجی بزرگ و ذخیرهای استراتژیک برای ایران است که آینده کشور در گرو بهرهبرداری صحیح از آن قرار دارد.او اضافه کرد: توسعه این سواحل و استفاده از ظرفیتهای دریای عمان، از سال ۱۳۸۷ در دستور کار نیروی دریایی قرار گرفته و امروز به یک گفتمان ملی تبدیل شده است.
به گزارش ایرنا، دریادار سیاری با اشاره به رزمایش مشترک ذوالفقار ۱۴۰۳ ارتش، گفت: این رزمایشها نشان از آمادگی و توان بالای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع از مرزهای دریایی کشور دارد.
او در بخش دیگری از سخنان خود، همکاریهای علمی نیروی دریایی با دانشگاهها و مراکز دانشبنیان کشور را عامل پیشرفتهای چشمگیر در ساخت تجهیزات جدید این نیرو نظیر ناوشکنها و زیردریاییها برشمرد و تاکید کرد: این همکاریها ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح بینالمللی را نیز به همراه داشته است.
دریادار سیاری همچنین نیروی دریایی را نیرویی نظامی، علمی، سیاسی و بینالمللی توصیف کرد که علاوه بر دفاع از مرزها، در عرصههای دیپلماسی نیز نقش موثری ایفا میکند.
توسعه ساحلی مکران، آخرین فرصت توسعه سرزمینی ایران
به گزارش اکوایران، از حدود ۵ سال پیش مطالعاتی در منطقه مکران برای انجام اقدامات توسعهای در این سواحل آغاز شده و وزارتخانههای راه و نفت با کمک دانشگاه شهید بهشتی پیشگام این مطالعات شدهاند.
محمدحسین شریفزادگان، استاد توسعه اقتصادی و برنامهریزی منطقهای، در این خصوص به اکوایران گفت: برنامهریزیها در این سند توسعه برای سه دوره ۵ ساله انجام شده که قرار است فعالیتهایی برای توسعه درونزا و برونرا در این منطقه انجام شود. توسعه برونزا جاذب سرمایه و نیروی کار خواهد بود و پیشبینی میشود که در پایان این ۳ دوره ۵ ساله جمیت کنونی منطقه به ۱.۵ میلیون نفر برسد.
شریفزادگان معتقد است که توسعه ساحلی مکران شاید آخرین فرصت توسعه سرزمینی ایران باشد.
مهمترین بخش اظهارات سید عباس عراقچی به شرح زیر است:
تأسیسات هستهای ایران در نقاط مختلفی در کشور پراکنده شده است و مطمئن هستیم که قابل از بین بردن نخواهند بود
* تکنولوژی هستهای در مغزهای ما قرار دارد و قابل بمباران کردن نیست.
* برنامه هستهای ایران از طریق عملیات نظامی قابل از بین بردن نیست.
آمریکاییها میدانند اگر وارد جنگی در منطقه شوند، بسیار آسیب خواهند دید
* خواست اسرائیل این است که کشورهای منطقه را درگیر یک جنگ فراگیر کند.
* برنامه اصلی اسرائیل این است که آمریکا را به جنگ بکشاند.
تحولات در سوریه با دخالت مستقیم ترکیه و چند کشور دیگر بود
* مسئولیت اشغال خاک سوریه توسط اسرائیل و نابودی زیرساخت های نظامی و علمی این کشور با کسانی است که تغییرات را در سوریه انجام دادند.
* البته ما در تقابل با ترکیه قرار نداریم.مشروح اظهارات وزیر خارجه به نقل از ایرنا را در ادامه بخوانید:
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه در حاشیه نشست سازمان همکاریهای اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه، در پاسخ به این سوال که آیا ایران آماده ازسرگیری مذاکرات با آمریکا در مورد برنامه هسته ای خود است، گفت: تا زمانی که آمریکا به سیاست فشار حداکثری و تهدیدهای خود ادامه دهد، وارد مذاکره مستقیم با آمریکا نخواهیم شد اما این بدان معنا نیست که در مورد برنامه هستهای خود با طرفهای دیگر مذاکره نخواهیم کرد، ما با سه کشور اروپایی در حال مذاکره هستیم، با روسیه و چین، سایر اعضای برجام در حال مذاکره هستیم و این گفتوگوها می تواند ادامه پیدا کند و فکر می کنم از این مسیر هم می توانیم به نتیجه برسیم.
وی ادامه داد: تا زمانی که دولت آمریکا به فشار خود ادامه دهد، ما نیز به مقاومت خود ادامه خواهیم داد. اگر آمریکا بخواهد به توافق هسته ای جدید با ایران بازگردد، طبیعتا باید شرایط یک مذاکره عادلانه را رعایت کند و ما ثابت کردهایم که به زبان فشار و تهدید پاسخ نمیدهیم بلکه مانند گذشته به زبان احترام و عزت پاسخ خواهیم داد. در مورد برنامه هستهای خود، تکرار میکنم، در حال حاضر با سه کشور اروپایی در حال مذاکره هستیم، با روسیه و چین در حال رایزنی نزدیک هستیم و با سایر کشورهای علاقهمند به گفتوگو ادامه میدهیم، طبیعی است که نقطه نظرات ما از سوی این کشورها به دولت آمریکا منتقل شود.
برنامه هستهای ایران را نمیتوان با عملیات نظامی از بین برد
وزیر امور خارجه کشورمان همچنین در پاسخ به این سوال که به تهدید اسرائیل برای حمله به برنامه هسته ای ایران چگونه پاسخ می دهید، گفت: اولاً برنامه هستهای ایران را نمیتوان با عملیات نظامی از بین برد، به چند دلیل؛ دلیل اول این است که این فناوری است که ما به آن دست یافتهایم و فناوری در مغز است و نمیتوان آن را بمباران کرد. ثانیاً، تأسیسات هستهای ایران در بسیاری از نقاط مختلف کشور پراکنده است و به درستی محافظت میشود و ما مطمئن هستیم که نمیتوان آنها را نابود کرد و سوم، ما توانایی پاسخگویی بسیار قوی و کاملاً متناسب و متعادل را داریم. اسرائیلیها خودشان میدانند و دیگران در منطقه میدانند که هر اقدامی علیه ایران انجام شود، اقدام مشابهی علیه اسرائیل به دنبال خواهد داشت.
وی تاکید کرد: بنابراین من فکر میکنم تهدید جنگ علیه ایران تهدیدی است که فقط درباره آن صحبت میشود، اجرای این تهدید خطر بسیار بزرگی خواهد بود و میتواند به یک آتش فراگیر در منطقه تبدیل شود؛ نه اینکه ایران این کار را انجام دهد، بلکه این خواست اسرائیل است که بقیه کشورهای منطقه را درگیر جنگ کرده و آمریکا را به جنگ بکشاند. کشاندن آمریکا به جنگ در منطقه یک برنامه اسرائیلی است؛ اگر آمریکا وارد جنگ در منطقه شود به شدت آسیبپذیر خواهد بود و خود آنها هم این موضوع را میدانند.
تحولات سوریه مستقیماً تحت تأثیر ترکیه و چند کشور دیگر بوده است
وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه در پاسخ به این سوال که ترکیه ایران را به استفاده از شبه نظامیان برای بی ثبات کردن سایر کشورها متهم کرده است. چگونه پاسخ می دهید، گفت: فکر نمیکنم کسی شک داشته باشد که تحولات سوریه مستقیماً تحت تأثیر ترکیه و چند کشور دیگر بوده است و به همین دلیل مشکلاتی که اکنون به وجود آمده است، مانند اشغال گسترده خاک سوریه توسط اسرائیل، تخریب تمام زیرساختهای دفاعی و علمی سوریه توسط اسرائیل و همه درگیریهایی که وجود دارد، طبیعتاً مسئولیت این تحولات بر عهده کسانی است که این تحولات را انجام دادهاند.
عراقچی تاکید کرد: البته این به معنای درگیری ما با ترکیه نیست، نه، ما به روابط دوستانه خود و به رایزنی های خود در مورد مسائل منطقه ادامه خواهیم داد.
خواهان پایان اشغال خارجی در سوریه هستیم
وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به این سوال که آیا ایران با دولت جدید سوریه ارتباط برقرار خواهد کرد، نیز گفت: گروه های غیرقانونی زیادی در سوریه وجود دارند که برخی از آنها هنوز در فهرست گروه های تروریستی سازمان ملل هستند. سیاست جمهوری اسلامی ایران کاملاً مشخص است؛ ما خواهان ثبات و صلح در سوریه هستیم. ما می خواهیم تمامیت ارضی سوریه را حفظ کنیم. ما می خواهیم وحدت ارضی سوریه را حفظ کنیم و با تجزیه سوریه مخالفیم. ما خواهان پایان اشغال خارجی در سوریه هستیم. ما خواهان پیشرفت و توسعه مردم سوریه هستیم.
وی ادامه داد: در نهایت ما خواستار تشکیل یک دولت فراگیر در سوریه هستیم، هر گونه رویارویی نظامی با مردم، هر حادثه ای که منجر به مرگ مردم شود و هر گونه درگیری نظامی که سوریه را بی ثبات کند، از نظر ما محکوم است و باید از آن جلوگیری کرد. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر تنها ناظر مسائل سوریه است، ما با دولت فعلی سوریه هیچ رابطه ای نداریم و در این زمینه عجله نداریم، اما امیدواریم تحولات سوریه به سمت یک دولت فراگیر مردمی پیش برود و امیدواریم همه گروه های غیرقانونی که کارشان منجر به بی ثباتی در سوریه شده است به حاکمیت قانون بازگردند.